در هر سطحی از اندیشه، به هر زبانی و با هر نوع بیانی؛ هر که مینویسد نعمتیست برای جامعه. نوشتن، خطرکردن است. نویسنده اندیشه خود را در برابر هزاران منتقد قرار میدهد و تنها به واژهها و قلم پناه میبرد. او تاثیر میگذارد حتی اگر نتواند دیدگاه و معنایی نو بیافریند و در اقناع مخاطبان موفق نباشد. اوست که منتقدان را به استدلال وامیدارد. اوست که به ذهنیت جامعه عمق میبخشد.
و چه روز مبارکی را برای رونمایی از وبلاگم برگزیدم: روز کتاب و کتابخوانی. تبریک به همه آنها که برای کتاب، اندیشیدن و نوشتن ارزش قائلند.
سرانه کتابخوانی در ایران را بارها گفتهاند. ما مردمی شفاهی هستیم و بر آن هم اصرار داریم. فقر واژگان در میانمان بیداد میکند. (و گربه از روی صفحه کلید میگذرد: عغغغغغغغغغغغغغغغ۸غ۷۶فففففففففففففف) گفتگوهای روزانه مردم در سطح رفع احتیاجات روزمره بهپیش میرود. جامعه، عمیقا با خود صحبت نمیکند. لحن و بیان مردم، کوچهبازاری و لاتی شده است. در چنین فضایی همه مخلص و نوکر هماند، عمق رابطه دو نفر با «داداچ» توصیف میشود و هر چیز، حالت، شرایط، اندازه و مقداری، صرفا با دو واژه «خوب» یا «بد» توصیف میگردد، خیلی متفاوت باشد، «وحشتناک» میشود.
جامعهای کمسواد داریم. بار ارتباطگیری در شبکههای اجتماعی بر دوش شکلکهاست ☹. اغلب مردم در نوشتن بیتجربهاند. و شاید هم از نوشتن ترس دارند. به خودم قول دادهام، بنویسم و آنقدر بخوانم که چند دقیقه آمار کشوری را بهبود بخشم. سهم شما چقدر است؟
2 دیدگاه روشن رونمایی از بلاگ همزمان با روز کتاب و کتابخوانی
بنظرت واقعا چرا داشتن این وبلاگ به سرت زد ؟
مهدی جان، باید نوشتههای بعدی رو بخونی. شاید جوابت رو پیدا کردی. ممنونم