زنگ در را زدم و منتظر ماندم؛ خبری نشد. کلید ورودی ساختمان را هم نداشتم. چاره چه بود؟ ریموت را زدم و در کرکرهای پارکینگْ قیژقیژکنان درخود میپیچید و باز میشد. همینکه تا نصفه بالا میآمد، کافی بود؛ خم و از زیر آن رد میشدم، داخل پارکینگ و پای آسانسور میرفتم. در فکر محاسبه زمان مناسب برای اقدام بودم که کسی صدایم کرد: – آقا. برگشتم. دختری به تورفتگی ورودی ساختمان در چند متر آن طرفتر اشاره میکرد. در هنوز …
برچسب: کتاب
در هر سطحی از اندیشه، به هر زبانی و با هر نوع بیانی؛ هر که مینویسد نعمتیست برای جامعه. نوشتن، خطرکردن است. نویسنده اندیشه خود را در برابر هزاران منتقد قرار میدهد و تنها به واژهها و قلم پناه میبرد. او تاثیر میگذارد حتی اگر نتواند دیدگاه و معنایی نو بیافریند و در اقناع مخاطبان موفق نباشد. اوست که منتقدان را به استدلال وامیدارد. اوست که به ذهنیت جامعه عمق میبخشد. و چه روز مبارکی را برای رونمایی از وبلاگم …