سر حرفم بمانم؟

کتری آب جوش

پای کتری ایستاده‌ام. آب جوشیده است و قل‌قل می‌کند. شعله کوچک گاز را خاموش می‌کنم و دم‌نوشی که لحظاتی بعد روی میز کارم آماده می‌شود را مزه‌مزه. نگاهم به درِ بازِ سطل آشغال و خرده‌ریزه‌های کنارش است که رشته افکارم قطع می‌شود. خودم را درون بازی ذهن می‌بینم: نجنبیده قول می‌دهم که «تا صدای کتری قطع نشود همان جا بمان». می‌مانم، یک ثانیه، دو ثانیه، چند ثانیه و چندین ثانیه. و حالا نزدیک دو دقیقه است که به کتری زل

مشاهده مطلب

ترس از شروع یا ترس از قضاوت دیگران؟

ماسک ها

اغلب ما از شروع می‌ترسیم. این ترس نه از نتیجه که بیشتر از قضاوت دیگران است. جملاتی مانند «دیدی نتونست»، «خودش عرضه نداشت»، «از قبل هم می‌دونستم»، «کار هر کی که نیست» ، «ههه، شما را چه به این کارها» چون پتکی گران بر سر فرد فرود می‌آیند. چندبار از ترس قضاوت دیگران، آنچه در سر داشتید را رها کرده‌اید؟ چندبار به حداقل راضی شده‌اید؟ هر قدر هم مستقل، انسان از دیگران تاثیر می‌پذیرد. گمان می‌کنم پیشرفت بشر و شکل‌گیری

مشاهده مطلب

رونمایی از بلاگ همزمان با روز کتاب و کتاب‌خوانی

نمایشگاه کتاب

در هر سطحی از اندیشه، به هر زبانی و با هر نوع بیانی؛ هر که می‌نویسد نعمتی‌ست برای جامعه. نوشتن، خطرکردن است. نویسنده اندیشه خود را در برابر هزاران منتقد قرار می‌دهد و تنها به واژه‌ها و قلم پناه می‌برد. او تاثیر می‌گذارد حتی اگر نتواند دیدگاه و معنایی نو بیافریند و در اقناع مخاطبان موفق نباشد. اوست که منتقدان را به استدلال وامی‌دارد. اوست که به ذهنیت جامعه عمق می‌بخشد. و چه روز مبارکی را برای رونمایی از وبلاگم

مشاهده مطلب

سایدبار کشویی